امیرمهدی مهرگان·۲ روز پیشکم کم باید بند پوتینم را ببندم!با چیز هایی که از سربازی شنیدم، با خودم می گویم، صد رحمت به مدرسه و مشق و امتحان های تهوع آورش!
امیرمهدی مهرگان·۱ ماه پیشباید تک تکمون فریاد بشیم!ما شاید نتونیم خیلی کار ها رو بکنیم ولی در حد خودمون که میتونیم یه کاری انجام بدیم...
امیرمهدی مهرگاندرمبارزه با استکبار جهانی·۲ ماه پیشاگر از تاسف بمیری، سزاوار است!نهج البلاغه خطبه ۲۷: اگر براى اين حادثه تلخ، مسلمانى از روى تأسّف بميرد، ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار است...
امیرمهدی مهرگاندرایوون·۲ ماه پیشیه عیدی ناب برای دهه هشتادیا!می خواستم یه عیدی مشتی یا شاید هم خفن بهتون بدم که حسابی حالش رو ببرید!(شاید موقت)
امیرمهدی مهرگاندراز زبون خودش·۲ ماه پیشحکایت زندگی ما...... با خودم می گفتم: «من کی هستم ؟ چرا اینجام؟» ...
امیرمهدی مهرگاندرفلسطین·۷ ماه پیشچطور می تونی ساکت باشی؟!اونی که با دیدن این صحنه ها دلش به درد نیاد انسان نیست...
امیرمهدی مهرگان·۸ ماه پیشاز اربعین بگو (4): مَبیتهمینجور نصفه شبی قدم می زدیم وهیچی گیرمون نمیومد. فامیلامون کلافه شده بودن. یهو یه مرد اومد و گفت: مَبیت؟! من هم گفتم، آره آره! مبیت! مبیت…